قصه این روزای من
امروز روز دومه که واکسن زدم دیشب یه کم تب کردم اما زود تبم پایین اومد امروز خیلی غرغرو شدم مامان میگه واسه اینه که 4ساعته دارم استامینوفن میخورم که خواب آوره اما من به شدت مقاومت میکنم و نمیخوابم یه کمم پام درد میکنه اما باز من حاضر به نشستن نیستم و لگان لگان راه میرم راستی خاله ام یه عالمه عکس و فیلم ازمن توی گوشیش داشت وداد مامان حالا مامانم ناراحتیش کمتر شده فقط غصه از دست دادن صدای ضبط شده ام رو میخوره وفیلم مادربزرگ مرحومش رو در آخرین روزای زندگیش.این هم یه عکس من در حال یک چرت خیلی کوتاه بعد از واکسن.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی