پانته آ بعد از دوش آب گرم
اولین عکس سلفی پانته آ
این عکس سلفی را همین چند روز پیش خودم شخصا با دوربین بابایی گرفتم اگه بد شده ببخشید بار اولم بود عکس سلفی می گرفتم! ...
نویسنده :
Pantea
14:43
دوست جدید اصفهانی من؛این ماهور گوگوری خوشکل!
این عکسی که می بینید عکس آقا ماهوره. نزدیکه یه ماهشه شایدم کمتر شایدم بیشتر!! بابای ماهور دوست بابامه و من از این طریق باهاش آشنا شدم. ماهور جون ورودت رو به این دنیا تبریک می گم. حواست باشه خیلی ماچت نکنن که مریض نشی. تو این فصل مراقب آنفولانزا هم باش. فعلا خداحافظ گوگوری ...
نویسنده :
Pantea
12:50
روزت مبارک
امروز 17 مرداد روز خبرنگار است من ودختر م هم تصمیم گرفتیم ازطریق وبلاگش این روز رو به بابایی تبریک بگیم. و بهش بگیم ما قدر قلم و زحماتت رو میدونیم.فکرت ،قلمت ، ذوقت پاینده باشه روزت با تقدیم هزاران گل مبارک ...
نویسنده :
Pantea
8:00
بدون عنوان
نماز خوندن پانته آ ماست وسالاد خوردن دختر گلی چادر پوشیدن عسلی ...
نویسنده :
Pantea
10:10
جشن تولد من
دختر نازنین من به مناسبت 2سالگی تو عزیزم یه جشن خودمونی کوچولو گرفتیم و تو با شادی وخوشحالی شمع تولدت رو فوت کردی و مرتب دست میزدی خلاصه اینکه حسابی کیف کردی و مرتب می گفتی: کیک بیار بخورم این چند تا عکس از تو در تولدت و هدایای خوشکلت البته مقداری هم پول گیرت اومد که میره توی قلکت نفس من. ...
نویسنده :
Pantea
1:45
تولدت مبارک
دختر زیبای من باورم نمیشه به این زودی 2سال گذشت و اون نوزاد کوچولویی که با ترس بغلش میکردم حالا 2ساله شده عمرم نفسم همه کسم تولدت مبارک امیدوارم همیشه و همه جا با عشق زندگی کنی شاد و سالم باشی من وبابا هم از دیدن موفقیتهات لذت ببریم اینم چند تا عکس در این 2 سال تا بزودی عکسهای تولدت رو بزارم عشقم. ...
نویسنده :
Pantea
8:00
آستانه دوسالگی
سلام عزیزم این روزا که در آستانه دو سالگی قرار داری تقریبا همه کلمات و جملات دو تا سه کلمه ای رو میگی دیگه شیر خشک نمیخوری اسم چندتا غذا رو بلدی و مرتب میگی بپز بخورم مثل ماکارونی ، کباب و عدس پلو. بعد از 2ماه که درگیر گرفتن پوشک بودیم حالا کم کم داریم به مراحل آخر میرسیم که تو با پوشکم خداحافظی کنی و حسابی وارد دنیای بزرگها بشی عشق من. ...
نویسنده :
Pantea
10:38
پانته آ و زیارت شاهچراغ
دیروز عصر تصمیم گرفتیم با دختر نازمون بریم زیارت شاهچراغ وقتی داشتم چادر خودمم رو بر میداشتم پانته آ هم چادرکوچولوش رو برداشت و وقتی وارد حرم شدیم چادرش رو پوشید و رفت زیارت حسابی هم خوشحال بود و به شدت برای نگه داشتن چادر روی سرش تلاش می کرد گرچه چندان هم موفق نبود.دختر گلم زیارت قبول. ...
نویسنده :
Pantea
1:36