پانته آ :)

سلام عزیز دلم امروز 30 ماهه شدی باورش سخته انگار همین دیروز بود که 30 روزه بودی و با هم اولین مسافرتت رو تجربه کردیم . ...

                    ...

سلام زیبای من دیروز عصر رفتی از توی اسباب بازیهات جعبه گوشواره ات و چند تا گل هم که قبلا مال عروس بازیت بود آوردی و گفتی :مامان میخوام واست گل درست کنم.وعکسهای زیر حاصل هنرنمایی تو هست عزیزدلم  البته در دو مدل مختلف ...

سلام عزیزای دلم  عکسهای زیر گزیده ای از عکسهای دخترگلم پانته آ هست در دومین سفرش به بندرعباس و آبهای نیلگون خلیج فارس . البته باید از عسلم که توی این سفر حسابی همکاری کرد و دختر خوبی بود تشکر کنم"ممنون عشقم" پانته آ در میان موجها  پانته آ در عرشه پانته آ در حال بازی با  موجها پانته آ درحال قایق سواری البته در بغل مامان پانته آ و آب بازی و خوشحالی جای پای پانته آ روی شنها    ...

...

یه دختر دارم شاه نداره..... با تشکر از دختر دایی پانته آ که این فیلم رو ازش گرفته و تحویل ما داده.   ...

این نی نی خوشکلی که عکساشو می بینید، دوست جدید منه. اسمش زهراست. نزدیک 6 ماهشه. پدر زاهراکوچولو دوست باباست و من از این طریق با اون آشنا شدم.   زهرا جون خیلی دوست دارم به امید دیدار... دوستدارت پانته آ   ...

این روزا عاشق عکس گرفتن شدی تا میگم بیا ازت عکس بگیرم میای و کلی هم فیگورهای با نمک میگیری فقط حیف که فیگورات خیلی سریع عوض میشن و مهلت گرفتن عکس نمیشه بعد هم زود میگی :حالا نوبت منه ازت عکس بگیرم.     ...

در احوالات این روزای 27 ماهگیت باید بگم مثل همیشه شیطون یا نه فوق شیطون هستی البته یه چند روزی هست که تو فرشته کوچولو دیگه با اسباب بازیهات بازی میکنی مخصوصا با عروسکت که میزاریش توی کالسکه اش و یه پتو کوچولو هم که مامان واسش دوخته میندازی روش و خودت میگی :سردت نشه عزیزم نازم و بعد دور خونه میچرخید با منم خداحافظی میکنی و میگی: ما میریم خرید و منو میبوسی و میری بعد هم که مثلا خرید تموم شد نی نی رو روی پات میزاری و میخوابونی خلاصه خیلی بانمک شدی گاهی که من احساساتی میشم و چند تا بوس محکمت میکنم میگی:باز منو اذیت کردی این روزا با بلزت آهنگ میزنی و میگی:دارم پیانو میزنم با ظرفهای اسباب بازیت واسه من وبابا غذا و چایی میاری و میگ...

سلام دختر عزیزم ،ببخش عسلم این روزا اگر خیلی کم سراغ وبلاگت میام دلیلش کوتاهی یا کم توجهی نیست تنها دلیلش خودتی گلم چون هر روز از روز قبل شیطون تر میشی و مامان حتی یه لحظه نمیتونه تو رو تنها بزاره چون مرتب از تخت و مبل و میز بالا میری بعد هم که نمیتونی بیای پایین داد میزنی :مامان کمکم کن این روزا بی وقفه حرف میزنی و سوال می پرسی این کیه؟این چیه ؟ مال کیه ؟ خریدی ؟ .......ومرتب فیلم عروسی مامان و بابا رو نگاه میکنی و همه رو واسم معرفی میکنی گاهی هم کسی به چشمت ناآشنا بیاد من باید معرفی کنم.   ...